نسبت‌های ریسک به پاداش: راهنمای عملی برای تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه در معاملات

مدیریت مؤثر ریسک ستون فقرات هر استراتژی معاملاتی موفق است. بازارها به سرعت حرکت می‌کنند، اخبار معامله‌گران را غافلگیر می‌کند و حتی قانع‌کننده‌ترین الگوهای فنی می‌توانند بدون هشدار شکست بخورند. معامله‌گرانی که در بلندمدت ثابت‌قدم می‌مانند معمولاً یک چیز مشترک دارند: آنها دقیقاً می‌دانند چقدر حاضرند برای هر سود احتمالی ریسک کنند. نسبت ریسک به پاداش در قلب آن انضباط قرار دارد. اگرچه ساده است، اما به معامله‌گران کمک می‌کند تا فرصت‌های ضعیف را فیلتر کنند و بر روی موقعیت‌هایی تمرکز کنند که از نظر ریاضی و استراتژیک منطقی هستند.

این مقاله توضیح می‌دهد که نسبت ریسک به پاداش چگونه کار می‌کند، چرا نقش مرکزی در عملکرد معاملاتی دارد و چگونه می‌توان آن را در محیط‌های مختلف بازار اعمال کرد. برای کسانی که مایل به بررسی مطالب آموزشی اضافی هستند، NordFX یک بخش مقالات مفید اختصاص داده است که در آن می‌توانید به توسعه دانش معاملاتی خود ادامه دهید.

نسبت ریسک به پاداش چه چیزی را نشان می‌دهد

Image_1_risk-to-reward-ratio-explained-nordfx-trading-risk-management

نسبت ریسک به پاداش رابطه بین زیان احتمالی و سود احتمالی در هر معامله را بیان می‌کند. هنگام برنامه‌ریزی یک موقعیت، معامله‌گر هم نقطه‌ای که ایده نامعتبر می‌شود و هم نقطه‌ای که باید منطقی برای سود بسته شود را شناسایی می‌کند. فاصله از ورود تا توقف ضرر نشان‌دهنده ریسک است. فاصله از ورود تا سطح سود نشان‌دهنده پاداش است.

نسبت 1:1 به این معنی است که معامله‌گر همان مقداری را که قصد دارد به دست آورد، ریسک می‌کند. نسبت‌هایی مانند 1:2 یا 1:3 نشان می‌دهند که پاداش احتمالی دو یا سه برابر بیشتر از زیان احتمالی است. صرف‌نظر از اینکه محاسبه در پیپ، نقاط یا ارزش ارز انجام می‌شود، منطق یکسان باقی می‌ماند. یک رویکرد ثابت چیزی است که اهمیت دارد.

نحوه محاسبه نسبت

فرمول ساده است. ریسک پولی یا فاصله پیپ را بر پاداش مورد انتظار تقسیم می‌کند. به عنوان مثال، اگر یک موقعیت 50 پیپ ریسک کند و هدف 100 پیپ باشد، نسبت 1:2 است. چیزی که این اندازه‌گیری ساده را قدرتمند می‌کند این است که مستقیماً بر توانایی معامله‌گر برای باقی‌ماندن سودآور در طول یک سری معاملات طولانی تأثیر می‌گذارد.

اگر به تعاریف اصطلاحات فنی ذکر شده در این مقاله نیاز دارید، ممکن است واژه‌نامه اصطلاحات کلیدی معاملاتی NordFX برای شما بسیار مفید باشد.

چرا نسبت اهمیت دارد: ارتباط با سودآوری

یک سوءتفاهم رایج این است که معامله‌گران باید بیشتر معاملات خود را برای موفقیت برنده شوند. حقیقت متفاوت است. یک استراتژی با نرخ برد بالا می‌تواند همچنان پول از دست بدهد اگر میانگین زیان بیشتر از میانگین سود باشد. از سوی دیگر، یک معامله‌گر با نرخ برد متوسط ممکن است با استفاده از نسبت‌های ریسک به پاداش مطلوب به طور مداوم سودآور باقی بماند.

این رابطه زمانی که به انتظار معاملاتی نگاه می‌کنیم، روشن می‌شود. انتظار میانگین مقداری را که یک معامله‌گر ممکن است در هر معامله به دست آورد یا از دست بدهد، هنگام ترکیب بردها و باخت‌ها اندازه‌گیری می‌کند. اگر میانگین پاداش در هر معامله برنده به طور قابل‌توجهی بیشتر از میانگین زیان باشد، معامله‌گر می‌تواند دوره‌های باخت را بدون آسیب به حساب خود تحمل کند. بنابراین نسبت ریسک به پاداش از ثبات احساسی و همچنین ثبات ریاضی حمایت می‌کند.

نمونه‌هایی از نحوه کار نسبت در بازارهای واقعی

Image_2_risk-to-reward-ratio-examples-eurusd-us100-bitcoin-nordfx

بحث در مورد نسبت‌ها نظری است تا زمانی که به نمودارهای واقعی اعمال شود. نمونه‌های زیر از فارکس، شاخص‌ها و ارزهای دیجیتال نشان می‌دهند که چگونه معامله‌گران در عمل ریسک به پاداش را محاسبه می‌کنند.

مثال EUR/USD: ساختار کلاسیک 1:2

تصور کنید یک معامله‌گر EUR/USD را در 1.1000 پس از بازگشت صعودی از حمایت خریداری می‌کند. توقف حفاظتی در 1.0950، درست زیر پایین نوسان ساختاری قرار می‌گیرد. بنابراین ریسک 50 پیپ است. هدف در 1.1100 قرار دارد، جایی که منطقه مقاومت بعدی قرار دارد. پاداش 100 پیپ است.

ریسک برابر است با 1.1000 منهای 1.0950، که 50 پیپ است. پاداش برابر است با 1.1100 منهای 1.1000، که 100 پیپ است. نسبت ریسک به پاداش 1:2 می‌شود. حتی اگر معامله‌گر تنها نیمی از معاملات خود را تحت شرایط مشابه برنده شود، چنین ساختاری فضای عملکرد مثبت خالص را ایجاد می‌کند.

مثال US100: موقعیت گسترده‌تر با پروفایل 1:3

یک معامله‌گر در 18 000 پس از شکست وارد موقعیت خرید در US100 می‌شود. توقف ضرر در 17 850، درست زیر منطقه شکست قرار دارد. ریسک 150 نقطه است. هدف در 18 450 قرار دارد، بر اساس گسترش فنی بعدی. پاداش 450 نقطه است.

ریسک برابر است با 18 000 منهای 17 850، که 150 نقطه است. پاداش برابر است با 18 450 منهای 18 000، که 450 نقطه است. تقسیم ریسک بر پاداش نسبت 1:3 را می‌دهد. یک معامله به خوبی اجرا شده می‌تواند سه معامله باخت مشابه را جبران کند، که در دوره‌های نوسان‌دار مقاومت ایجاد می‌کند.

مثال بیت‌کوین: موقعیت کوتاه با ساختار واضح 1:3

فرض کنید یک معامله‌گر حرکت اصلاحی را پیش‌بینی می‌کند و بیت‌کوین را در 90 000 کوتاه می‌کند. توقف در 92 000، بالای نوسان اخیر قرار دارد، که ریسک 2 000 را ایجاد می‌کند. هدف در 84 000 قرار دارد، جایی که خوشه حمایت اصلی بعدی ظاهر می‌شود. پاداش 6 000 است.

ریسک برابر است با 92 000 منهای 90 000، که 2 000 است. پاداش برابر است با 90 000 منهای 84 000، که 6 000 است. بنابراین نسبت 1:3 است. بازارهای ارز دیجیتال به سرعت حرکت می‌کنند، بنابراین ترکیب اهداف گسترده با ریسک کنترل شده برای مدیریت نوسانات مهم می‌شود.

برای معامله‌گرانی که می‌خواهند بفهمند چگونه ریسک در جفت‌های عجیب یا کمتر نقدینگی متفاوت رفتار می‌کند، مقاله چگونه مواجهه با جفت ارز را مدیریت کنیم: راهنمای معامله‌گر برای جفت‌های فارکس کمتر نقدینگی و عجیب زمینه ارزشمندی را فراهم می‌کند.

انتظار و تعادل بین نرخ برد و نسبت

با در نظر گرفتن این مثال‌ها، ارتباط بین نرخ برد و ریسک به پاداش واضح‌تر می‌شود. یک معامله‌گر که 45 درصد از معاملات خود را برنده می‌شود، می‌تواند همچنان حساب خود را رشد دهد اگر میانگین پاداش تقریباً دو برابر میانگین زیان باشد. در همین حال، کسی که 60 درصد از معاملات را برنده می‌شود ممکن است همچنان دچار مشکل شود اگر هر زیان بیشتر از هر سود باشد. انتظار این دو عنصر را به یک تصویر واحد ترکیب می‌کند.

عادات معاملاتی کارآمد زمانی توسعه می‌یابند که معامله‌گران عملکرد خود را از این منظر بررسی کنند. ژورنال‌هایی که ریسک به پاداش هر معامله را پیگیری می‌کنند الگوها را نشان می‌دهند. برخی از تنظیمات به طور طبیعی نسبت‌های بالاتری نسبت به دیگران تولید می‌کنند. برخی به دقت و ساختارهای محکم‌تر متکی هستند. مشاهده اینکه کدام ترکیب‌ها انتظار پایدار تولید می‌کنند به معامله‌گران کمک می‌کند تا استراتژی خود را اصلاح کنند.

انتخاب نسبت مناسب برای سبک‌های مختلف معاملاتی

هر تنظیمی به همان نسبت مناسب نیست. بازارها در بازه‌های زمانی مختلف به طور متفاوتی حرکت می‌کنند و معامله‌گران به روش‌های مختلفی به ریسک نزدیک می‌شوند. بنابراین نسبت باید با ساختار استراتژی متناسب باشد و نه اینکه یک چارچوب غیرطبیعی را تحمیل کند.

پویایی معاملات کوتاه‌مدت

اسکالپرهایی که در اسپردهای باریک کار می‌کنند اغلب به حرکات کوچکتر و توقف‌های محکم متکی هستند. اهداف آنها ممکن است به همان اندازه محکم باشد و نسبت‌های پایین‌تری ایجاد کند. دقت ممکن است از طریق نرخ‌های برد بالاتر جبران شود، اگرچه حتی در اینجا یک نسبت کمی مثبت به جذب هزینه‌های تراکنش کمک می‌کند.

شرایط معاملات روزانه و نوسانی

معامله‌گران میان‌مدت معمولاً با اهدافی کار می‌کنند که به اندازه کافی گسترده هستند تا نویز بازار را در بر گیرند. نسبت‌های حدود 1:2 یا 1:3 با نوسانات روزانه بازار همخوانی دارند. چالش در صبر است. هر تنظیمی نسبت مطلوبی ارائه نمی‌دهد و گذر از فرصت‌های کم‌کیفیت بخشی از برنامه می‌شود.

معاملات موقعیتی بلندمدت

معامله‌گران موقعیتی ممکن است هنگام نگه‌داشتن معاملات در طول روندهای طولانی‌تر نسبت‌های بزرگتری را انتخاب کنند. با مدیریت ریسک با اندازه‌گیری موقعیت و اهداف واقع‌بینانه، آنها به چرخه‌های بزرگتر بازار اجازه می‌دهند تا پاداش معناداری ایجاد کنند.

ادغام ریسک به پاداش در یک برنامه معاملاتی کامل

برای اینکه نسبت به بخشی واقعی از معاملات تبدیل شود و نه یک فکر بعدی، باید در مرحله برنامه‌ریزی گنجانده شود. توالی معمول با شناسایی ساختار تنظیم شروع می‌شود. هنگامی که معامله‌گر تعیین می‌کند که ایده کجا نامعتبر می‌شود، آن نقطه به مرجع برای توقف ضرر تبدیل می‌شود. هدف پیش‌بینی شده باید سپس ریسک را توجیه کند. اگر اینطور نیست، معامله به سادگی اجتناب می‌شود و نه مجبور.

اندازه‌گیری موقعیت برنامه را کامل می‌کند. تنظیم اندازه لات بر اساس فاصله توقف ضرر اطمینان می‌دهد که هر معامله درصد ثابتی از حساب را به خطر می‌اندازد. این ثبات را در تعداد زیادی از معاملات فراهم می‌کند.

چالش‌هایی که معامله‌گران هنگام اعمال نسبت با آن مواجه می‌شوند

اگرچه نسبت ساده است، شرایط واقعی پیچیدگی‌هایی را معرفی می‌کند. برخی از معامله‌گران اهداف دوردست را به سادگی برای دستیابی به یک نسبت نظری مجبور می‌کنند، با وجود اینکه نمودار حرکت متواضع‌تری را پیشنهاد می‌کند. دیگران به نرخ برد خود توجه کمی می‌کنند یا هزینه‌های تراکنش مانند اسپرد و سوآپ را نادیده می‌گیرند، که می‌تواند تنظیمات محکم را تحریف کند.

آگاهی از این چالش‌ها تصمیم‌گیری را بهبود می‌بخشد و رویکردی واقع‌بینانه‌تر را تشویق می‌کند.

نتیجه‌گیری

نسبت ریسک به پاداش روشی ساختاریافته برای ارزیابی فرصت‌های معاملاتی ارائه می‌دهد. با مقایسه زیان احتمالی با سود احتمالی قبل از ورود به معامله، معامله‌گران انضباط را در فرآیند تصمیم‌گیری خود معرفی می‌کنند. این معیار در بازه‌های زمانی، دارایی‌ها و شرایط بازار مرتبط باقی می‌ماند. هنگامی که با قرار دادن منطقی توقف، اهداف واقع‌بینانه و اندازه‌گیری موقعیت متفکرانه ترکیب می‌شود، به یک جزء کلیدی از ثبات معاملاتی بلندمدت تبدیل می‌شود.

بازگشت بازگشت
این وب‌سایت از کوکی‌ها استفاده می‌کند. درباره سیاست کوکی‌ها بیشتر بدانید.